۱۳۹۳ شهریور ۳۰, یکشنبه

درخواست پناهندگی ملی پوش سابق و مربی کشتی کوردستان از آلمان




بهاالدین مرادی قهرمان سابق کشتی ایران، جام باشگاهای آسیا و مربی سازندە کشتی کوردستان از آلمان تقاضای پناهندگی کردەاست.

این ورزشکار سقزی کە ٣٦ سال دارد در گفتگو با اخبار ورزش کوردستان  اظهار داشت:«بعلت مشکلاتی کە در ایران داشتە است تصمیم بە خروج از ایران گرفتە و ماە گذشتە در آلمان رسما تقاضای پناهندگی کردە است.»

وی بارها از سوی ادارە اطلاعات سقز و سنندج احضار و بە وی تذکر دادە شدە بود.

قهرمان ٩٦ کیلوی کشتی فرنگی ایران و مربی سازندە کشتی کوردستان دلایل احضار خود بە ادارە اطلاعات را اینگونە توضیح می دهد:«هنگامیکە طرح خصوصی سازی باشگاههای ورزرش مطرح شد من بە مخالفت با این طرح پرداختم زیرا جوانان در این مناطق اکثرا با معضل بیکاری دست بە گریبانند و بعلت فقر و محرومیت امکان پرداخت شهریە ندارند و چون مواد مخدر در این مناطق بیداد می کند لذا ورزش راهیست برای جلوگیری از افتادن جوانان کورد و سایر مناطق محروم بە دام توطئەهای نیروهای امنیتی جمهوری سلامی از جملە اعتیاد.

من فکر می کنم بعلت فعالیتهای مدنی و حرفهایم چە در دوران قهرمانی و چە در دوران مربیگری ادارە اطلاعات سقز روی من حساس شدە بود تا جائیکە من کە همزمان کارگر قراردادی شرکت نفت نیز بودم ناخواستە بە سنندج منتقل شدم و در سنندج نیز ادارە اطلاعات بارها مرا احضار کرد در اطلاعات بە من می گفتند این حرفها بە تو چە!.»

برای کاپ آزوماش اوکراین ممنوع الخروج شدم کە تمام مسیر زندگی ورزشی ام تغییر داد.

برای جهانی نیویورک انتخاب شدم اما تیم بعلت عملیات تروریستی ١١ سپتامبر اعزام نشد. ولی ٣ ماە بعدهم کە همین مسابقات جهانی در یونان برگزار شد و باوجودیکە در انتخابی تیم ملی بر کلیە حریفانم غلبە کردەبودم اعزام نشدم و شخص دیگری را بە جای من فرستادند.

یکبار دیگر توانستم در مسابقات انتخابی تیم ملی اول بشم،در مسابقات کارگران ایران نیز اول شدم . همچنین در مسابقات قهرمانی کشور هم توانستم بر مدعیان بزرگی چون بهروز جمشیدی، عباس خاکی و شهرام مهدی زادە غلبە کنم اما ‌همچنان حقم پایمال می شد!

٣ دورە قهرمان المپیاد دانشجویان ایران در ١٢٠ کیلو شدم ولی مرا بە مسابقات جهانی اعزام نکردند. دانشجوی مدیریت دولتی پیام نور بودم.

تنها در جام باشگاههای آسیا کە در کرمانشاە برگزار شد گذاشتند شرکت کنم کە همراە با تیم اول شدم.

مربی دانشگاە پیام نور بودم و تیم و شاگردانم در ایران اول شدند اما مرا بە همراە تیم بە اردو دعوت نکردند! در تمام ردەهای سنی هم کە مربی تیمهای کوردستان بودم و کشتی گیرانم موفق عمل می کردند و بە اردو فراخواندە می شدند، مرا بە اردو دعوت نمی کردند تا در کنار شاگردانم باشم.

با وجودیکە ١١ سال در شرکت نفت کار میکردم اما هر سال و بە بهانەای از رسمی کردنم سرباز می زدنند و فقط تا سال بعد قراردادم تمدید می شد.امنیت شغلی نداشتم و از کلیە سهمیە قهرمانان هم محرم بودم. اما هم دورەای هایم در سایر استانها کە آنها را می شناختم وضعیت بهتری نسبت بە من داشتند.

بە علت فعالیتهای مدنی، اجتماعی و سیاسی از نظر روانی زیر فشار بودم. در نهایت و بە اجبار من کە دارای مربیگری درجە ١ ملی کشتی و عاشق کشتی هستم و دوست داشتم بە شاگردانم و ملتم خدمت کنم مجبور بە ترک وطن و ایران شدم و ماە گذشتە در آلمان رسما تقاضای پناهندگی کردم تا شاید داشتە هایم را اینجا و بە جوانان اینجا در زمینە کشتی عرضە نمایم.






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر